نگاهی به فیلم «مرد عنکبوتی؛ راهی به خانه نیست»
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۰۸۱۱۸
فرارو- بیایید یک لحظه به صحنهای از فیلم «مرد عنکبوتی؛ دور از خانه» برگردیم. همان صحنهای که میستریو دارد دربارۀ وجود یک جور چندجهانی (multiverse) صحبت میکند و ادعا میکند که خودش هم از یک بُعد دیگر به این دنیا آمده است. البته آن موقع میستریو داشت مرد عنکبوتی را دست میانداخت و چرند میگفت، اما این حرفی که زد در واقع مثل کاشتن یک بذر بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو؛ همانطور که در تریلرها هم معلوم بود، اشتباه خواندن طلسمها باعث میشود که تقریبا همۀ هیولاهای شرور دنیای مارول در این فیلم دور هم جمع بشوند؛ به همین خاطر گروه بازیگران این فیلم واقعا فوقالعاده است و حتی از فیلمهای قبلی هم مرد عنکبوتی هم بهتر است. البته در سکانسهای اکشن فیلم خیلی نمیشود از دور هم جمع شدن این قهرمانان لذت برد، چون صحنهها پر از صاعقه و شن و بمبهای دستی است. اما در عوض صحنههایی که گفتگوهای نیشدار و پر انرژی بین شخصیتها را میبینیم واقعا جذاب و لذتبخش هستند؛ مثل صحنۀ درخشانی که همۀ دشمنان عنکبوتی دور هم جمع شدهاند و از او بدگویی میکنند.
اما جذابیتهای این فیلم فقط اینها نیست بلکه خیلی بیشتر از این حرفهاست. با اینکه فیلم پر از شرارت و خطر است، اما عواطف فراموش نشدهاند. مثل فیلمهای قبلی در اینجا هم پیتر همیشه تلاش میکند رفتار درستی در قبال دوستان و خانوادهاش داشته باشد و به نظر میرسد که گاهی تصمیماتش نتیجۀ عکس میدهند. هالند هیچوقت تا این اندازه در نقش خودش خوب ظاهر نشده است؛ او حالت پیتر را در مواجهه با این وضع ناجور خیلی خوب نشان داده است. او کاملا شبیه آدمی است که یا دارد مشکل درست میکند یا دارد آن مشکل را حل میکند. این فیلم یک شلوغی پر سر و صدای سطحی نیست بلکه واقعا حال و هوای عاطفی عمیقی را به مخاطب منتقل میکند. مضمون اصلی فیلم استفاده از شانسهای دوباره است. بعد از اینکه دسیسههای میستریو اوضاع پیتر و دوستانش را به هم ریخت، پیتر سعی کرد که این مشکل را درست کند که اتفاقا همه چیز بدتر شد. در اینجاست که مضمون شانس دوباره واقعا جالب میشود. چرا فقط قهرمان ما باید یک شانس دوباره داشته باشد؟ پیتر فکر میکند چرا همۀ این شرورها و خلافکارهای چندجهانی که به خاطر یک جور بیماری روانی مصنوعی و انواعی از جهشها به سمت جرم کشیده شدهاند نباید چنین شانس دوبارهای داشته باشند؟در یک لایۀ عمیقتر، مضمون شانس دوباره حتی گسترش بیشتری هم پیدا میکند. وقتی که درهای دنیای این فیلم به روی دنیای فیلمهای قدیمیتر باز میشود، در واقع آن فیلمها هم شانس دوبارهای به دست آوردهاند؛ یعنی این فرصتی است برای اینکه اشتباهات و نقائص داستانی آن فیلمها هم اصلاح شود. شاید «مرد عنکبوتی؛ راهی به خانه نیست» در ظاهر یک فیلم دیوانهوار پر از درگیری باشد. اما در مسیر روایت فیلم، شخصیتها برجسته و درخشان میشوند و تعامل بین بازیگران نیز پر تب و تاب و گاهی بسیار عاطفی جلوه میکند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی قطعا صحنههای نبرد نهایی که در اطراف مجسمۀ آزادی اتفاق میافتد خیلی آشنا و تکراری به نظر میرسند (مثلا مثل فیلم «مردان ایکس»)؛ اما در این صحنهها حداقل یک لحظۀ خیلی درخشان و شعفانگیز هم هست که باعث میشود تماشاچیان فریاد بزنند و هورا بکشند. در واقع این فیلم نزدیکترین ساختۀ مارول به آن اوجی است که در فیلمهای «جنگ بیپایان» و «بازی نهایی» به آن رسیده بود. این فیلم با وجود همۀ بار حماسیاش، صمیمانه و پرعاطفه هم هست و به دلیل همۀ محاسنی که دارد میتواند واقعا آخرین فیلم «مرد عنکبوتی» باشد. کارگردان: جان واتس (Jon Watts). فیلمنامهنویسان: کریس مککنا (Chris McKenna)، اریک سامرز (Erik Sommers)، بر اساس کتاب کمیک استن لی (Stan Lee). بازیگران: بندیکت کامبربچ (Benedict Cumberbatch)، زندایا (Zendaya)، ماریسا تومی (Marisa Tomei)، تام هالند (Tom Holland) و دیگران. امتیاز: ۹.۴/۱۰ منبع: empireonline.com
منبع: فرارو
کلیدواژه: نقد فیلم سینمای جهان مرد عنکبوتی شانس دوباره مرد عنکبوتی صحنه ها فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۰۸۱۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به پدیدهٔ جدید اجتماعی: بِلایند دِیت یا ملاقات کور/ میل سوزان به تجمل خواهی بیمارگونه
عصر ایران؛ مهدی مالمیر- چند روز پیش که به قصد رفع ملال در جهان بی در و پیکر اینترنت چرخ و واچرخ می زدم، با ماجرای جالبی مواجه شدم. پدیده ای با نام« بِلایند دِیت» یا قرار ملاقات کور!
ماجرای بلایند دیت ها از این قرار است که دو زن و مرد در شُرُف ازدواج به لطف شخص ثالثی - که عموما از آشنایان دو طرف ماجرا است- قراری به قصد آشنایی ترتیب می دهند در حالی که پیش از این هیچ گونه ملاقاتی با یکدیگر نداشته اند و نسبت به علایق همدیگر از جمله عادات غذایی، تفریحات دل پسند و سلیقه موسیقایی و هنری و نظایر اینها کاملا بی خبرند و مراد از کوری در اینجا خمین بی خبری و بی اطلاعی است و حاوی جسارتی به دارندگان این ویژگی به صورت جسمانی نیست.
در ورژن ایرانی این قرار ملاقات پرده ای میان دو طرف کشیده بودند و شرکت کنندگان حتی قادر به دیدن چهره یکدیگر نبودند و در آخر پس از رد و بدل کردن انتظارات و توقعات و سلیقه ها از هر دو طرف می خواستند بگویند آیا مایل به ارتباط با یکدیگر هستند یا نه وپس از شنیدن پاسخ پرده کنار می رفت و دو طرف قادر به دیدن همدیگر میشدند و اتفاقات نمکینی که در اطراف این ماجرا می افتاد و...
این که تا چه اندازه این ملاقات ها جنبه تفریح و سرگرمی جوانانه دارد و تا چه میزان می تواند به روند ازدواج کمک رساند، موضوع این نوشته نیست . آنچه در این قرارها به چشم می آمد، توقعات مالی کهکشانی و تجملاتی بود که طرفین انتظار برآورده کردن آنها را از یکدیگر داشتند.
توقعاتی که اگر نیک بنگریم، دیگر در دایره تجمل خواهی و تجمل گرایی نمی گنجد و بیشتر به مفهوم مصرفگرایی خودنمایانه یا مصرفگرایی به قصد تمایز ( Conspicuous consumption نزدیک است.
برخی از جوانان حاضر در قرار ملاقات به شدت بر روی برند لباس طرف مقابل تاکید می گذاشتند و اینکه لباس وکفشِ شریک آینده ام حتما باید از نوع مارک های معتبر باشد. نوع ماشین طرف مقابل حتما باید از بهترین مدل ها باشد و عطری که در ملاقات ها و قرارها استفاده می کند باید از بهترین برندها و مارک ها باشد و مسائلی از این دست!
تجمل اما چیست؟ آیا ما همگی به درجاتی تجمل خواه نیستیم؟
ضروری است ابتدا تکلیف مان را با تعریف تجمل روشن سازیم و بعد این مدعا را ورز بدهیم که چرا توقعات جوانان ما در بلایند دیت ها از نوع تجمل گرایی معمول نیست.
بهترین تعریف از تجمل گرایی را فیلسوف لهستانی به دست داده است. «لشک کولاکوفسکی» تجمل را چیزی می داند که مردم در طلب آن هستند، بی آنکه کوچکترین نیازی بدان داشته باشند. در واقع تجمل چیزی است که می شود بدون آن هم به خوبی از عهده گذران زندگی برآمد.
با این تعریف همگی ما انسان ها به درجاتی تجمل خواه هستیم. مثلا کیست که تا به حال وسوسه نشده باشد از یک صفحه موسیقی بهترین اش را داشته باشد یا هر از چند سال در یک رستوران شیک و گران قیمت ناهاری صرف نکند و یا کتابی با جلد نفیس نخرد؟! اینها همه دل خواسته هایی است که بی آن هم می شود زندگی کرد و در ردیف تجملاتی قرار می گیرد که با تعریف کولاکوفسکی با آن آشنا شدیم و انصاف که همه ما با این تعریف بیش و کم اهل تجمل هستیم!
مصرف گرایی به قصد تمایر اقتصادی چیست؟
مصرف گرایی را می شود شاخه ای از تجمل خواهی دانست که به قصد به رخ کشیدن توان اقتصادی، طبقه اقتصادی و در نهایت فاصله گذاری میان خود و انسان های دیگر صورت می پذیرد.
به عبارت خودمانی تر: مصرف گرایی که به نیت فرو کردن قدرت اقتصادی اش در چشم و چار همسایه و همکار و دوست و رهگذر چهار راه، دست به خرید تجملاتی می زد که نه تنها می شود بی آنها زندگی کرد، بلکه تجملات برای او ابزاری می شوند برای نمایش دارایی ها و برخورداری هایش!
نکته نگرانی آور اما در بلایند دیت های جوانان ما این بود که بیشتر ازدواج و ارتباط را همان کالای مصرفی می دانستند که باید تمایز اقتصادی زوجین و قدرت مالی شان را با زبان قال و حال به دیگران اعلام دارد!
در مصرف گرایی به قصد نمایش اقتصادی چند نکته چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی قابل بررسی و شاید سزاوار اندیشیدن باشد:
نخست اینکه در این نوع به رخ کشیدن لباس های گران قیمت و برند لباس و کفش به قصد نشان دادن دست به جیب بودن، ظرایف زیادی از کف می روند: شخصی که فلان لباس را از بهمان فروشگاه صاحب نام تهیه می بیند دیگر خیلی در بند مطالعه در رنگ ها وچگونگی هماهنگی میان آنها و جنس لباس ها نیست! همان برند لباس اش کافی است تا از شر همه این ظرایف و اندیشیدن به همه اینها خلاص شود. دقیقا همان چیزی که کولاکوفسکی از آن با عنوان از دست رفتن مفهوم « برازندگی» یاد می کند.
برازندگی به معنای حذف همه اضافات غیر ضروری و آراستگی در عین دوری از خودنمایی است. برازندگی یی که در دیگران احساس هماهنگی میان صورت و معنا را تداعی کند. همانند نویسنده ای که باز به تعبیر فیلسوف لهستانی نوشته اش را از هرگونه لغت بازی و حشو و سوادفروشی خالی کرده است و در ذهن مخاطب نوشته اش همچون متنی یکپارچه و آراسته تداعی می شود.
با این همه این میل سوزان به تجمل خواهی بیمار گونه؛ می تواند برآمده از نوعی زمینه اجتماعی هم باشد: در دوران کهن حاکمان میل به پول و هدف های مادی را در جامعه گسترش می دادند تا فضیلت را در جامعه کمرنگ سازند و جامعه را با آسودگی بیشتری در کنترل بگیرند فضیلتی که سنگ بنای همه جوامع انسانی سالم به شمار می رود. جامعه با فضیلت، جامعه ای است که هر شهروندی را در نقش خود مهربانانه پذیرفته باشد، برای هر شهروندی چه آن کارگر بسیار محترم شهرداری و چه آن جراح زحمتکش کارکردی بشناسد و خوبی یا بدی آنها را در صداقت در انجام وظیفه و رذالت را در کم فروشی در اجرای صادقانه نقش شان بداند. وقتی ملاک همه پول و مصرف به قصد نمایش قدرت اقتصادی شد، همه متر و معیارها ذیل قدرت اقتصادی گرد می آیند و ملاک خوبی یا بدی و شهروند قابلِ احترام بودن و شهروند نازل، مخدوش و در نهایت از میان برمی خیزد!
در اخر اینکه: «بلایند دیت» های رایج شده در کشور ما و توقعات مطرح شده در اینگونه ملاقات ها اگر چه خوشبختانه پدیده ای فراگیر نیست اما نمایشگر تب و تابی است که در لایه زیرین جامعه ما در جریان است. تب و تاب دگردیسه شدن تجمل خواهی کم ضرر یا بی ضررِ آشنا با طبیعت زندگی به سوی مصرف گرایی به قصد نمایش برخورداری ها، بی اعتنا به ضربات بی اغراق هولناکی که این پدیده به روح و روان انسان و در مرحله نهایی به میزان همبستگی اجتماعی وارد می آورد.